نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم‌شهر

چکیده

تمامی مؤلفه‌های چهارگانة هویت ملی، اعم از دین، زبان، تاریخ و اساطیر، در شاهنامه مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجایی‌که هویت ملی برخاسته از دو منشأ سیاسی و فرهنگی است، می‌توان دین و تاریخ را منشأ سیاسی و زبان و اساطیر را منشأ فرهنگی هویت ملی دانست که توجه فردوسی در شاهنامه، عموماً بر وجه فرهنگی هویت ملی است. اگرچه نمی‌توان تعامل دیرینة دین، تاریخ و اسطوره را کتمان کرد، اهتمام فردوسی در شاهنامه به وجه فرهنگیِ هویت ملی، به جهت تأثیرگذاری بیشتر آن در انسجام ملی و نوزایی فرهنگی در عصر غربت و سلطة بیگانگان، آشکارتر است.
در این میان، شاید دلیل عمدة تلاش و سعی وافر فردوسی در شاهنامه در دفاع و صیانت از حریم زبان فارسی ـ که اساس وجه فرهنگی هویت ملی است ـ این بوده که با توجه به طبیعت فرهنگ ایرانی که نه تنها در برابر فرهنگ بیگانه منفعل نمی‌شود، بلکه با حوصله و تدبیر آن را در خود هضم می‌کند، این رسالت خطیر را به عهدة زبان فارسی واگذار نماید. به همین دلیل، سعی او در شاهنامه پیشگیری از به حاشیه رانده شدنِ زبان فارسی و عربی‌مآب شدن آن بوده است. همچنین، با احیای زبان فارسی و کارکرد آن در دو حوزة آفرینش ادبی و زیبایی‌شناسی و نیز حوزة تولید مفاهیم مشترک ملی، درواقع تکثرگرایی زبانی را در عصر سامانی که دورة نوزایی فرهنگی است، جامة عمل می‌پوشاند. او با این عمل، بین هویت ملی و نوزایی فرهنگی، پیوند همیشگی و جاودانه برقرار می‌کند.

کلیدواژه‌ها