نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
2 دانشجوی کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
3 دانشجوی کارشناسیارشد برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
با وجود تفاسیر متنوع از جهانیشدن، میتوان این مفهوم را در مسیر تحولات ادواری تجدد، درک کرد. جهانیشدن در چالش با هویتهای فرهنگی در صدد تعلیق و بازتعریف آنها در سیر تکخطی تاریخ غربی است. این مقاله در پی آن است که با بررسی ابعاد اصلی انقلاب اسلامی ایران بهعنوان پدیدهای که در سیر هویتیابی دینی ایرانیان به وقوع پیوست، به قابلیتهایی از انقلاب اسلامی و گفتمان هویتی برساختة آن اشاره کند که در عصر جهانیشدن آن را از تناقضهای درونیِ جهانیشدن، برای ساخت تمدنی غایتمند برکنار میدارد. بدین منظور ابعاد مختلف پارادایمهای هویت اسلامی و هویت تجددی مقایسه شده و قابلیتهای این دو گفتمان برای رقم زدن دورهای جدید از سرنوشت بشر نشان داده میشود. ابتدا هستیشناسی مادی و سکولار غربی در برابر نگاه توحیدی انقلاب اسلامی بررسی میشود؛ سپس معرفتشناسی غربی جدا از وحی که در بنبست نسبیّت گرفتار شده در برابر معرفتشناسی متصل به وحی و سنت اجتهادی شیعه قرار میگیرد. در غایتشناسی، قابلیتهای چشمانداز تاریخی شیعه که در گفتمان مهدویت تبلور مییابد، در مقابل انواع بنبستهای ادواری تجددی ارزیابی میشود. در نهایت انسانشناسی غربی (اومانسیم) مورد توجه قرار گرفته و پاسخ هویت اسلامی به این مسئله که آیا انسان میزان همه چیز است، تبیین میشود. البته در این حوزهها تداوم پیشفرضهای تجددی که در گفتمان جهانیشدن به صورت تطوریافتهای متبلور شدهاند، نشان داده شده است.
کلیدواژهها