نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

پژوهشگر ارشد ایران‌شناسی و پژوهشگر فرهنگ مردم ایران

چکیده

پژوهشگران پسااستعماری کوشیده‌اند با نقد و تحلیل گفتمان شرق‌شناسی، نشان دهند که بازنمایی غرب از شرق، یک سویه، خودمحورانه و به سود غرب است و چهرة شرق در این شناخت‌ها منفی، غیرواقعی، مخدوش و برساختة غرب می‌باشد. در این میان، ایران‌شناسی نیز به منزلة یکی از شاخه‌های بنیادین شرق‌شناسی به چالش کشیده شده است. از آنجا که یافته‌های ایران‌شناسیِ غربی، پایه و مایة ایران‌شناسیِ امروز و پژوهش‌های درون ایران به‌شمار می‌آید، بجاست که جایگاه و ارتباط آن با الگوهای شرق‌شناسی، بررسی و تفسیر گردد. در پژوهش حاضر با بررسی نقادانة سفرنامه‌های دوران قاجار که از زیربنایی‌ترین سرچشمه‌های ایران‌شناسی‌اند، کوشیده‌ایم روش‌ها و عناصر بازنمایی شدة فرهنگ ایران را با الگوهای شرق‌شناسی، بسنجیم و نسبت و جایگاه ایران‌شناسی و چگونگی پیروی آن از شرق‌شناسی را دریابیم. بررسی سفرنامه‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از روش‌ها و الگوهای گفتمان شرق‌شناسی در سفرنامه‌های اروپاییان دورة قاجار به کار نرفته و در نتیجه ایران‌شناسی این دوران از الگوهای شرق‌شناسی پیروی نکرده است.

کلیدواژه‌ها