نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیأت علمی علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
چکیده
پرداختن به رابطه زبان و سیاست در دورة مدرن با تأکید بر فرهنگ زبانی گفتمان قانون اساسی مشروطه موضوع این مقاله است. ایده (فرضیه) مقاله این است که علت اصلی خوانشهای سیاسی و تفسیرهای وارونه از زبان و جایگاه آن در عصر جدید، «سیاسیشدن» و بهرهگیری از ظرفیتهای «صنعتیشدن» است. از این زاویه به تحلیل و تفسیر قانون اساسی مشروطه پرداخته و بر آن بودهایم که سکوت آن پیرامون موضوع زبان گواه روشنی بر باور و رضایت نمایندگان مجلس و انجمنها بر ثبات طبیعی و تداوم زبان فارسی به مثابه زبان علمی و میراث ملی و مشترک همه ایرانیان بوده است.
در اینجا نشانههای بدیهی پنداشتن زبان فارسی بهعنوان زبان ملی در تمامی اسناد و مصوبات مجلس مشروطه از جمله قانون اساسی و سایر اسناد و متون قانونی چون قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفته است.
کلیدواژهها