سخن سردبیر

نویسنده

استاد علوم سیاسی دانشگاه مازندران

چکیده

وفاق اجتماعی، راه‌های نیل به آن، موانع تحقق و پیامدهای آن از دیرباز ذهن صاحبان اندیشه اجتماعی را به خود معطوف نموده است جامعه‌شناسان بنامی همانند آگوست کنت، دورکیم، تونیس، زیمل، پارک، پارتو، اسپنسر، پارسونز و کوزر در آثار خود درباره ابعاد مختلف مفهوم وفاق اجتماعی به بحث پرداخته‌اند.
آگوست کنت بنیاد توافق هر جامعه‌ای را وفاق ذهنی اعضای آن بر پایه‌ی باورهای مشترک می‌داند. تونیس با طرح بحث نظم اخلاق مورد پذیرش عموم را راه تجدید بنای جامعه معرفی می‌نماید. دورکیم با تقسیم‌بندی همبستگی اجتماعی به مکانیکی و ارگانیکی، همبستگی جامعه قدیم را همبستگی مکانیکی مبتنی بر وفاق بر سر ارزش‌ها و قواعد اخلاقی مورد پذیرش اکثریت اعضای جامعه می‌داند و همبستگی جامعه جدید را ناشی از تقسیم کار اجتماعی و نیاز متقابل افراد به یکدیگر می‌پندارد. زیمل از منظری دیالکتیکی به وفاق نگریسته و وجود نیروهای موجد ستیز و وفاق را مثبت ارزیابی می‌کند و تصور جامعه‌ای برخوردار از همبستگی کامل و عاری از هرگونه ستیزه را غیرواقعی و ناممکن می‌داند.
پارتو نیاز افراد به تأیید دیگران و نیاز به تأیید اجتماعی و اجتناب از نادیده انگاشته شدن توسط اعضای گروه را باعث همنوایی فرد می‌داند. پارک بر همرنگی به معنی اتحاد تجربه و اشتراک در جهت‌گیری نمادین تأکید ورزیده و آن را سطحی عالی‌تر از توافق برمی‌شمرد. پارسونز هسته‌ی اصلی نظم اجتماعی را در چگونگی هنجارهایی می‌بیند که مبتنی بر اصول مشترک ارزشی در جامعه است و سرانجام لوئیس کوزر وفاق را همفکری و هم احساسی میان افراد و تصمیم‌گیران اصلی در مورد موضوعات و اولویت آنها ارزیابی می‌کند.
کارکردها و پیامدهای مثبت وفاق اجتماعی از دیگر مباحث در خور توجه است. همفکری، هم احساسی و هم‌کنشی و شکل‌گیری ذهن اجتماعی به همکاری و تعامل میان گروه‌های گوناگون اجتماعی می‌انجامد، به طوری که می‌توان گفت بین وفاق و میزان مشارکت و همکاری اجتماعی نسبتی منطقی وجود دارد. از سوی دیگر وفاق خشونت‌زدا است. بدین معنی که جامعه‌ی برخوردار از وفاق، برای حل و فصل تعارض‌ها، نیازمند توسل به خشونت نیست. بلکه خود بستر رفع شکاف‌ها و فاصله‌ها نیز هست. به دیگر سخن حصول وفاق اجتماعی به معنی ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر نظم درونی و بی‌نیازی از نظم بیرونی و سیاسی است؛ چه، پایانی و پویایی نظم درونی افزون‌تر بوده و در پرتو آن ضریب اعتماد اجتماعی میان گروه‌های گوناگون جامعه از یک‌سو و مردم و دولت از سوی دیگر بیشتر خواهد بود و ثبات، آرامش، تعادل سیاسی و اعتماد اجتماعی رهاورد چنین وفاقی ارزیابی می‌گردد که خود پیش‌نیاز برنامه‌های توسعه‌محور شمرده می‌شود.
مشارکت اجتماعی نتیجه وفاق اجتماعی و خود سازوکاری مناسب برای تحقق آن نیز به‌شمار می‌آید و بی‌توجهی به آن تنها به رشد فزاینده دستگاه بوروکراسی و خروج بخش‌هایی از جامعه از عرصه تصمیم‌گیری و قدرتمندی بیش از حد گروه‌هایی خاص می‌انجامد. در کشور ما با توجه به فرایند تفکیک اجتماعی و گروه‌بندی‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نیز وجود گروه‌های نوپدید مخصوصاً گروه‌های حاصل از بسط طبقه‌ی متوسط جدید و خرده‌فرهنگ‌های ناشی از آن، دستیابی به وفاق ملی در پرتو مشارکت همه این گروه‌ها در عرصه‌های تصمیم‌گیری، اجرایی و نظارتی محقق می‌شود.
فصلنامه مطالعات ملی با درک اهمیت مسأله‌ی وفاق اجتماعی، در این شماره به بررسی جغرافیایی معنایی مفهوم وفاق، عوامل و موانع تحقق آن در ایران، روند شکل‌گیری هویت جمعی، نقش اسطوره‌ها، اعیاد و مناسک عام و قانون اساسی در وفاق‌آفرینی و آموزه‌های دینی ـ مذهبی ناظر بر آن می‌پردازد تا به سهم خود نقشی هر چند اندک در زمینه‌ی تبیین ابعاد گونه‌گون وفاق ملی ایفا نماید.
یادآوری این نکته ضروری است که مدعی تبیین زوایا و ابعاد گسترده و مختلف وفاق اجتماعی نیستیم بلکه امیدواریم در پرتو راهنمایی‌ها، انتقادات و آثار دیگر پژوهشگران، صاحبنظران و علاقمندان در فرصتی دیگر به بررسی همه‌سویه و دقیق‌تر این مقوله بپردازیم.