نویسنده
علوم سیاسی دانشگاه تهران
چکیده
هدف این مقاله مشخص ساختن جایگاه هویت ملی ایران در گسترهی تاریخ است. نگارنده در پی یافتن پاسخ برای این سؤال است که ایران بهعنوان یک موجودیت جغرافیایی و تاریخی، یعنی یک واحد دارای مرزهای سرزمینی و میراث سیاسی خاص برخوردار از دولت و فرهنگ ویژه، از چه دورهای فضایی معنایی پیدا کرد و بهعنوان گفتمانی سیاسی مطرح شد؟
آیا همانگونه که برخی طرفداران رهیافتهای جدید در مطالعهی ناسیونالیسم و هویت ملی، بهویژه رهیافت پست مدرنی و قومگرایانه مدعی هستند، ایران بهعنوان یک موجودیت برخوردار از تداوم سرزمینی و تاریخی محصول گفتمانهای ناسیونالیستی مدرن است؟ و یا برخلاف این نوع نگرشها هویت ملی ایرانی یعنی نگاه مبتنی بر تداوم تاریخی، فرهنگی و سرزمینی ایرانیان، محدود به دوران مدرن نیست و از ریشههای کهنتری برخوردار است؟ آیا تأکید بر پیشینهی تاریخی ماقبل اسلام ایران و ایرانیان یک گفتمان سیاسی باستانگرایانهی نوین است که از سوی روشنفکران باستانگرای ایرانی قرن بیستم خلق شده است؟ آیا مفهوم هویت ملی، ملیت و ملت یک سازهی اجتماعی است یا پدیدهای ذاتی و طبیعی و کهن؟ هویت ملی ایرانی، ملیت ایرانی و ملت ایران را باید پدیدهای کهن و ذاتی در نظر گرفت یا نوعی مفاهیم گفتمانی و سازمانی اجتماعی؟
کلیدواژهها