نویسندگان

چکیده

عشایر به‌عنوان یک قشر اجتماعی در ایـران، از سابقه‌ای طـولانی و تأثیرگذار بر روند حیات جمعی مردم این دیار برخوردار بوده است. اگر بتوان با تفاوت قایل شدن میان عشایر و روستاییان، جمعیت کشور را به سه گروه شهرنشین، روستانشین و عشایر تفکیک کرد، در گذشته، عشایر از جهت غلبه‌ی جمعیتی و تأثیرگذاری بـر رونـد جـاری زندگی اجتماعی، اهمیت بیش‌تـری داشته‌اند. این ادعا تنها با کنکاشی کوتاه در سلسله‌های حکومتی و تحولات بزرگ در کشور ایران، و نقش عشایر در این تحولات قابل اثبات است. با این حال متأثر از رویکرد نوین دوره‌ی مدرن و جهان صنعتی، و تحولات شگرف قرن اخیر، به‌تـدریج از اهمیت کلـیدی عشـایر کاسته شده، و گروهی که روزی با سازمان منسجم سنتی و سلسله مراتب نانوشته، امـا مسـتحـکم درونـی، سرنوشت کشـور را رقـم می‌زدند، اندک‌اندک در بسـتر تحـولات جهان تکنولوژی‌ و رشـد دیوان‌سالاری، به حاشیه و انزوا کشیده شدند و سخن از آسیب‌پـذیری و اضمـحلال آنان می‌رود. با این حال، از منظر مطالعات علمی، عشایر به‌عنوان یک قشر اجتماعی، شایسته‌ی مطالعه‌ی عمیق و ژرفانگر هستند؛ چه آن‌که شناخت بخش قابـل توجهـی از نهـادهای اجتمـاعی، فـرهنگی، اقتصـادی و سیاسی در جامعه‌ی ما، وابسته به شناخت علمی حیات و رفتارهای اجتماعی این قشر است.