نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دکتری علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
کشورهای اسلامی در مقام مقایسه با سایر مناطق در حال توسعه با مشکلات بیشتر و موانع جدیتری در روند نوگرایی و نوسازیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی روبهرو بودهاند. سرعت قابل توجه تحول در آسیای دور و شرق اروپا، از ظرفیتهای نوگرایانه در این مناطق حکایت میکند. در این چارچوب، فرهنگ، سابقه و باورهای فرهنگی از یک طرف و ماهیت کانونهای قدرت از طرف دیگر، دو متغیر تعیین کننده در انتقال از دورهی ماقبل نوگرایی به دوره و فرایند نوگرایی هستند. در این مقاله، این دو متغیر نسبت به کشورهای عربی و غیرعربی منطقهی خاورمیانه اطلاق شده است. ماهیت باورهای فرهنگی که به فرایندهای نوگرایانه مربوط میشود با وضعیت بعضی کشورهای دیگر مانند مجارستان، لهستان، مالزی و کرهی جنوبی مقایسه خواهد شد. مهمتر از باورهای فرهنگی که میتواند تسهیل کننده یا مانع فرایند نوگرایی باشد، ماهیت کانونهای قدرت و دیدگاهها و خلقیات آنهاست. به این معنا که کانونهای قدرت در یک کشور تا چه اندازه، واقعیات و روندهای جهانی را درک کنند و تا چه حد منافع خود را در راستای منافع جامعهی خود تعریف نمایند. مقاله نتیجهگیری میکند که موانع فرهنگی در کل جامعه و فرهنگ و ماهیت کانونهای قدرت میتوانند دو عامل تعیین کننده در عقبماندگی جوامع اسلامی از فرایندهای نوگرایانه در سرآغاز قرن بیستویکم باشند.
کلیدواژهها